توی ریاضیات در مورد بی نهایت همه مون یه چیزایی خوندیم. اینکه یه عدد متناهی به روی بی نهایت میشه صفر و بی نهایت به روی عدد میشه بی نهایت. حالا این بحث رو ببریم توی زندگی. ینی چی؟ این پست رو با دقت بخونید!
وقتی یه نفر رو دوست داری، این دوست داشت یه عددی داره؛ میزان دلخوری ها و ناراحتی ها از هر کسی هم، یه عددی داره. وقتی دوست داشتن شما نسبت به یه نفر هنوز بی نهایت نشده و یه عدد متناهیه، با توجه به میزان دلخوری تون از طرف، صورت و مخرج (دوست داشتن و دلخوری هاتون) با هم ساده میشن و هر کدوم که بزرگ تر بود، اون بر اون یکی غلبه میکنه و اینجوری میشه که یه نفر رو دوستش دارید و نسبت به یکی بی تفاوتید و از یکی بدتون میاد.
اما حالا همین میزان دوست داشتن رو بی نهایت کنید (توی اصطلاح عامیانه میگن عشق)، حالا صورت مسئله یه بی نهایته که توی مخرج که دلخوری ها قراره قرار بگیره، هر عدد متناهی که بگذارید، جواب بی نهایته. یعنی طرف (معشوقه تون) هر چقدر هم ناراحتتون کنه و اذیت بشید، درصدی روی عشق و علاقه و احساس تون تاثیری نداره. این میشه یه زندگی ایده آل که توش تمام غم و غصه ها و مشکلات به راحتی کنار میرن و زندگی با عشق، همیشه در یک شرایط ایده آل احساسی میتونه ادامه پیدا کنه.
این مسئله تا جایی که مخرج مسئله که همون دلخوری ها و اذیت شدن هاست، به بی نهایت میل نکنه، صادقه اما وقتی مخرج مسئله هم بی نهایت بشه، طبق قانون ریاضیات صورت و مخرج با هم ساده میشن و نتیجه میشه : ۱ ! یعنی نه دوس داشتن و نه تنفر. یعنی بی تفاوتی. که این مسئله میتونه یا یه زندگی ناموفق رو بسازه یا منجر به طلاق بشه.
مشکل خیلی از رابطه هامون اینه که چون صورت مسئله مون(علاقه و احساس مون) بی نهایت نیست، کوچک ترین دلخوری ای توی رابطه، با صورت مسئله ساده میشه و از مقدار صورت کم می کنه. که به مرور با بیشتر شدن دلخوری ها، عدد حاصل از یک رابطه، کوچیکتر میشه و به یک میل میکنه. که این به یک میل کردن و کوچیکتر شدن رابطه که نتیجه ای جز بی تفاوتی و شکست یک زندگی نداره، یعنی فاجعه. جایی که پاشنه ی آشیل یک رابطه ست. جایی که باید خیلی حواست رو جمع کنی که مبادا این ناراحتی، مقدار کمتری از صورت مسئله رو پاک کنه و این… یعنی مرگ تدریجی یک رابطه!
0 Comments
بهاره یساقی(شاعرانه)
سلام خداروشکر داداش پیدا شدی؟؟؟چیه شکست عشقی خوردی؟؟؟
حرفای فخیمانه میزنی چه خبره؟؟؟
از مرگ تدریجی یک رابطه! خیلی خوشم اومد مرسی
مهدی صالح پور
نه شکست عشقی نخوردم. مجلات روانشناسی زیاد می خونم… جو گرفت ایدئولوژی از خودم در کردم!
تلخون
روانشناسسسسسسسسسسسس
سلامعلکم
بهاره یساقی(شاعرانه)
اوهو ..چه خبره همه زدن تو خط روانشناسی؟؟؟راستی خبر دارید که علی اقا وبلاگشون راه افتاده ؟؟؟ …
مهدی صالح پور
بعله… شنیدم.
کنکوری رها شده از بند کنکور!
به به!بالاخره چشم ما به جمال پست جدید آشنا شد!
بهاره
یه چی بگم بعضی مواقع هم برعکسه یعنی وقتی یکی رو خیلی دوست داری انتظارتم ازش میره بالا یعنی اگه یه وقتی دلخورت کنه خیلی شاکی میشی. یه جورایی مثل رابطمون با خدا . مثلن ما خدا رو خیلی دوست داریم ولی وقتی یه چی میشه خیلی سرش غر میزنیم . این بخاطر همون انتظار بیش از حدمونه. کلن به ذات آدمی برمیگرده . بعضی ها دیگه انقدی که عاشق میشن بدی طرفو نمی بینند . یا بعضی هام از سر عشق از طرفشون خیلی دلخور میشن. مورد دوم رو به عینه دیدم.
درضمن چیزی که بیشتر از هر چیزی ممکنه یه رابطه رو خراب کنه بی اعتمادیه
مهدی صالح پور
آره بی اعتمادی هم مهمه اما میزان دوست داشتن از همه مهم تره.
مریم ممم
سلام
بعدمیام…
فقط اومدم به خانم شاپرک بگم…
شاپرک
مهدی این کامنت سانسور شده یا مریم حرفشو خورده؟
مهدی صالح پور
سانسور نشده.
شا یسته
ریا ضیت خوبه هو ووووووو
من که هنوز تو پاس کردنش مشکل دارم …….
منم با آقای مجیری موا فقم
می گن این دنیا بر اساس یه علم اونم ریا ضی بنا شده
را ستی روانشناس هم بودی ونمی دو نستیم …….
مهدی صالح پور
به روانشناسی خیلی علاقه دارم. و تازگی ها فهمیدم به نقد حوزه رسانه هم علاقه مند م!
فاطمه
چرا از ده تا کامنت من نصفشو جواب میدی اقلان جان!!!!!
شا یسته
آقا مهدی جدیدا جواب هیچ کس و نمی ده فا طی جون ….
مهدی صالح پور
چیزایی که نسبت بهشون حرف برای گفتن داشته باشم رو جواب میدم.
م.محبوبه
داری افت می کنی…انقدر که دیگه رغبت نمی کنم دو هفته یک بارم به اینجا سر بزنم…
قدیما دوربرگردون؛یکی از محبوب ترین وبلاگهای لیست لینک هام بود؛با همه ی تفاوت های عقیدتی و سیاسی ای که باهاش داشتم..اما حالا…
هی…ای کاش به روزهای اوجت برگردی….
مهدی صالح پور
وقتی خودم تغییر کردم، تغییرات نوشتار و تفکرات و پست ها و وبلاگم اجتناب ناپذیره.
کولی
سلام…
ای خدا ای فلک ای روزگار!!
چرا این ریاضی دست از سر ما بر نمیداره؟؟؟
فک کن تو هنرستان۱دونه ریاضی داشتیم که با همکاری دبیر نازنین پاس شد!(هه)
دوره کاردانی ۲ تا ریاضی داشتیم(حالا بیخیال ایستایی ها!!)که اولی با فشار زیاد بر ذهن و دومی با جمله “استاد دوستون دارم “پاس شد!!!
حالا هم تو کارشناسی مثل ادمای فرهیخته که کلی از ریاضی میفهمم سر کلاس ریاضی ردیف جلو میشینم و استاد میگه و منم تایید میکنم !!ولی بالاخره مچمو گرفت و فهمید که از نفهمیدن سر تکون میدم!!به من میگه:نمیفهمی؟انتگرال که خوبه آسونه!!با چیش مشکلی داری؟؟(من:با قیافه اش!!)اون روز من بانی امر خیر شدم و بچه ها یکی یکی اعلام کردن که نمیفهمن و من فهمستم که فقط من نیستم که نفهمم بلکه۲۰ و اندی نفر دیگه هم نمیفهمن!موند ۷-۸ نفر دیگه که طبق تحقیقات استاد معلوم شد از ریاضی فیزیک اومدن و اونا یه چیزایی میفهمن!
بنده خدا استاد یه سری تکون داد و گفتش که اشکال نداره بذار مبحث تموم شه یه بار دیگه از اول بهتون یاد میدم!!!
———————————————————————–
اگه مخرج صفر بشه چی میشه؟؟تا حالا فک کردی؟
صورت اگه صفر بشه چی؟؟
با عددای منفی چیکار کنیم؟
🙁
خوب بود
فعلا
به امید اینکه یه روزی منم به ریش ریاضی بخندم!!
بای
مهدی صالح پور
وقتی صورت صفره یا مخرج صفر؛ ینی نه محبتی نه فرد داری و نه بدت میاد. مثل حسی که ما نسبت به ۹۹ درصد اطرافیامون داریم.
نجمه قاسمي
چه جلب….!!
امیرحسین مجیری
سلام.
قشنگ بود.
وقتی صورت و مخرج بی نهایت باشه، عدد مبهم می شه. طبق ایدئولوژیت می شه این جور تفسیرش کرد که امکان نداره هم علاقه ات بی نهایت باشه و هم نفرتت.
اما در کل چون ریاضی از علوم حقیقیه و منطبقه بر حقایق عالم این ایدئولوژی می تونه درست باشه. (البته شاید!)
شاپرک
این ایدئولوژی حتمن درسته
چون تمام جهان بر پایه ی ریاضی بنا شده
اصن امکان نداره(با اطمینان میگم) امکان نداره شما یه چیزی تو دنیا پیدا کنی که نشه با ریاضی توجیهش کرد
تا حالا شاید ۲۰-۲۵تا پست از اینجا خونده باشم که اینو بهش اعتقاد ۱۰۰٪ دارم
مهدی صالح پور
آره… مبهم میشه. قبول دارم که نمیشه هم عاشق یه نفر بود و هم عمیقا ازش متنفر بود.
فاطمه(پنجره)
سلام.وای عـــــــــــــــــــــالی بود.
تو دوران دبیرستان هر روز ی تعبیر ریاضیه جدید با بچه ها برای عشق و تنفر و خدا وطبیعت میساختیم یادش بخیر!!یاد اون روزا افتادم!
ی استاد دیفرانسیل هم داشتیم مثل خودمون بعضی وقتا ساعت استراحت هم میشستیم توی کلاس و برامون حرف میزدن.واقعا ریاضی عشق منه بعضی ها میگن ریاضی رشته خشنیه ولی اصلا اینطوری نیست.
یادم میگفتیم تعبیر خدا توی هندسه میشه نقطه.چون به تنهایی نمیشه نقطه رو توی فضا نشون داد اما همه چیز از نقطه ساخته شده!
فعلا بای برم به امتحان فردا برسم!!!
مهدی صالح پور
تعبیرتون از خدا توی هندسه جالب بود! 🙂
شاپرک
خیلی تحلیل جالبی بود
منم همیشه اینجوری ام… همه چی رو میتونم به زبان ریاضی بگم! [همون شکلکه که ابرواشو میندازه بالا!]
اما دو تا ایراد محاسباتی داشتی که ۱نمره از دست میدی
اولن بی نهایت بر روی بی نهایت یک نمیشه… مبهمه که باید رفع ابهام شه و در رابطه میشه اینطور نتیجه گرفت که: «من که این همه دوسش داشتم(یا دارم!) چرا اون تا این حد منو ناراحت میکنه؟ ینی چی حالا؟ حالا باید چیکار کنم؟» و یه وضعیت مبهم انگیزناک برای عاشق جگر سوخته پیش میاد 🙁
دومن وقتی صورت ثابت باشه و مخرج هی زیاد و زیاد تر شه، اون وخ کسر به سمت صفر میل میکنه نه یک… و خب همه میدونن که صفر یه عدد بی طرفه… نه مثبته و نه منفی و اگه قرار بر این بوده که تو بی تفاوتی رو نتیجه بگیری، باید حواست میبود که این وسط ۱ لنگ میزنه 😉
۱۹تمام-آفرین پسر گلم 😀
کولی
از اونجایی که من خیلی میفهمم!!
و استاد دانشجو پسندی هستم!
و کلا عاشق ریاضیم!
منکه نفهمیدم چی گفتی ولی هرچی بود خوشمان امد!
۱۹٫۷۵خیرشو ببینی!
دیگه۲۰خیلی ضایع اس؛-)
دانشجو اصلا نباید بش فک کنه!اونم تو ریاضی!
مهدی صالح پور
در رابطه با بی نهایت بر روی بی نهایت، آره امیرحسین هم گفت! حواسم نبود بهش!
اما نکته دوم رو قبول ندارم. منظورم نزدیک شدن صورت و مخرج به هم ه!
زهرا.ع
روانشناسی دوست دارم!
پستای قبلیت اصلن جالب نبود.حداقل ازنظرمن…ولی این بابقیه فرق داشت!
باتک به تک کلمه های این پستت موافقم!
مهدی صالح پور
سلیقه ای ه…
هانیه
من فکر کنم رابطه و دوست داشتن و تنفر و عشق و این مسائل رو نمیشه با قوانین ریاضی سنجید. یه وقتایی یکی رو خیلی دوست داری. در حدی که میگی عاشق شدی. ولی نمیتونی ببخشی…
یه وقتایی به سرت میزنه عشق افلاطونی رو تجربه کنی و عزلت نشین شی…
میدونی چیه؟ کلا بی خیال ایدئولوژی در این باب شو. این داستان میلیون های ساله که از اجداد ناندرتال ما تا همین لحظه فقط آدمو رو حالی به حالی کرده و هیچ کس هیچ وقت هیچی از هیچ جاش نفهمیده.
ب.ن: بی نهایت یه دروغه واسه دلخوشی خط های موازی.
مهدی صالح پور
چقدر تلخ می بینی!
هانیه
ذاتش تلخه. اشکال از من نیست… حداقل واسه من یکی هیچ وقت تو هیچ معادله ای نگنجیده و منو همیشه تو یه بهت و ناباوری بزرگ رها کرده… ببین هنوزم از گلوم پایین نمیره.
بارونم که هی شر شر میباره بدترمون میکنه
عالیه
جالب بود تا حالا اینطوری به قضیه نگاه نکرده بودم،مرسی که یه دید جدید بهم دادی
مهدی صالح پور
🙂
مهشاد
این پستت منو یاد دوران دبیرستانم انداخت دبیرمون میگفت : بنا به قوانین حد وقتی به یه سمتی میل میکنی فقط میل کردی هر چقدر هم بهش نزدیک بشی هیچ وقت بهش نمیرسی!!
شده حکایت ادمای این روزگار که هر چقدر هم به هم نزدیک باشن قلبهاشون از هم دوره!!
خیلی وقتها مشکل از صورت و مخرج کسر نیس! مشکل از صورت خود مسئله اس که معلوم نیس چی میخواد!! مثل بعضی از سوالها که صورت مسئله رو نمی فهمیم!
که در این صورت یا غلط جواب میدیم و یا جواب نمیدیدم! باید صورت مسئله زندگی رو فهمید اینکه از زندگی یا کسی که دوستش داریم چی میخوایم!میگن همیشه فهم سوال نصفه جوابه!
مهدی صالح پور
آره… باهات موافقم. اما تا یه حدی. بنا رو بذارید روی فهم مسئله و دوباره نگاه کنید… شاید نظرتون عوض شد!
خودش
انصافا چقدر وقت گذاشتیو بی نهایت رو ضربو تقسیم کردی تا این رابطه هارو بدست آوردی؟ولی کلا جالب بود…
مهدی صالح پور
:)) موقع رانندگی یهو به ذهنم رسید این پست!
نفيسه
بابا اینا که همش شد ریاضی و دوست داشتن.انگار هم به ریاضی علاقه دارین(از تربیت بدنی که بهتره) و هم دوست داشتن رو دوست دارین؟؟این طور نیست؟؟؟؟
مهدی صالح پور
من توی دبیرستان عاشق ریاضی بودم… یادش بخیر. و اینکه حتما از تربیت بهتره!
نفيسه
من که خیلی گیج شدم ولی به نظرم اگه یکی رو واقعا دوست داشته باشی نباید بهش عدد نسبت بدی نه ضربش کنی نه تقسیم.تازه میزان دوست داشتن هم از بی نهایت بی نهایتره(حال کردی چی گفتم . خودمم نفهمیدم)
مهدی صالح پور
بالاتر از بی نهایت که نداریم خو!
نفيسه
ما بالاتر از بی نهایتم داریم که………… بی نهایت۱٫بی نهایت۲٫بی نهایت ۳ . بی نهایت۴ و …………….حالا فهمیدی؟؟تازه اختراعش کردم خوبه؟؟؟
مهدی صالح پور
مثل همون عدد باقرزاده که توی سن پطرزبورگ، پیمان قاسم خانی تعریف می کرد دیگه؟
نفيسه
نه من اصلا اون فیلم رو ندیدم……اختراع شخصی بوده…حالا جدی تو فیلم اونجوری گفتن؟
س.آنت
آدم هرچقدر هم عاشق باشه ، هرچقدر هم بخواد گذشت کنه باز از بعضی چیزا نمیشه چشم پوشی کرد..نمیشه ناراحت نشد حتی اگه طرف واست خیلی عزیز باشه…
مهدی صالح پور
آره؛ اما این عشق و دوست داشتنه که باعث میشه دلخوری ها رو زود فراموش کنی!
تلخون
موفق باشی ذهن اکتیوی داری .البته این معادله ریاضی رو با معادلات دل همراه کردن هم جالبه .
اما اگه جواب سلام ادم رو هم ندن غیر مستقیم چیزی هم بار ادم کنن بازم باید این معادله رو در نظر گرفت!!!
دل میشکنه ولی معادله ریاضی بهم نمیخوره
زهرا
ولی من یه نظریه متفاوت از خودم در میکنم !
عشق…علاقه… تنفر…
کلا میشه مشتق گرفت در حالتی که میل میکنه به صفر .در نهایت هیچی
وقتی میمیریم
نه عشقی میمونه نه تنفری
فاطمه
باشه هر جور راحتی…
م.محبوبه
اونوقت ناراحت نمیشی اگه بگم دلم برای اون مهدی قدیم ترها تنگ شده؟
زهرا
من دلم تنگ نشده
دلم پر میکشه براش
ولی بلاخره داره پوست میندازه درکش کنید
فاطمه(kami-hoseleh)
گاهی گذشت کردن به جایی میرسه که همه فکر می کنن وظیفه ست و وقتی گذشت وظیفه شد دیگه به چشم نمیادواین یعنی مرگ تدریجی یک رابطه!!!
راستی هروقت سرتون خلوت شد به وبلاگم یه سری بزنید ونظر بذارید.خوشحال میشم.
مهدی صالح پور
ادرسش؟
شاپرک
لایک به این حرفا!
شاپرک
@شاپرک,
ینی حرف بالاییا!
شاپرک
مهدی اینجور بد شده که!
این که جواب دادن به کامنتای بقیه این مدلی شده
اصن حرفا قاطیه انگار!
همون حالت قبلی بهتر بود که کنار هر جوابی یه مربع سبز بود… تازه کامنتا هم از هم جدا بود
البته هرجور راحتی
من که این روزا ازت میترسم 😐
farjoudi.f
سلام اقا مهدی گل من تازه با وبلاگتون اشنا شدم خیلی از فضاش خوشم اومد این مطلبتون هم خیلی قشنگ بود !مرسی:-)
Fateme.Gh
سلام
آقای صالح پور یه سوال!
شما ذوق شعری هم دارید؟؟ هرچند اگه داشتید من اینجا باید پیدا میکردم.
مدل نوشتنم تا حدودی شبیه نوشته های شماست. الان متوجه شدم 🙂
هیچی خواستم بگم پس ایشالا واسم آینده ی درخشانی در انتظاره. ایول!!!
مهدی صالح پور
داشتم! اون بخش اشعار که بالای وبلاگه موید همین مسئله ست…
Fateme.Gh
بله بله!!!!!
حنانه عبدلي
سلام
هرچند دیره ولی مطلب جالب وقشنگی بود با اجازت اینو تو کامپیوترم سیوش کردم تا همیشه بخونمش
وتا به حال از این دید به زندگی نگاه نکرده بودم
عالی بود