وقتی کارگر اثاث کشی شدم…

بالاخره یه روی قشنگ حرف می زنم نوشته دیوید سداریس، ترجمه پیمان خاکسار
نشر چشمه، چاپ چهارم زمستان ۱۳۹۳، ۲۳۳ صفحه، ۱۴۵۰۰ تومان

بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم

وقتی کارگر اثاث کشی شدم…

بلند کردن وسایل سنگین باعث می شد احساس مرد بودن کنم. … همه فکر می کردند چون ما اثاث کش ایم، خنگ هم هستیم. علاوه بر خرزور و احمق بودن، در نظرشان خطرناک هم بودیم. … کم کم داشتم عوض می شدم. دیگر از آدم هایی که زیاد کتاب داشتند، بدم می آمد. خصلتی که قبلا قابل ستایش بود، حالا به نظرم یک کار متظاهرانه ی بی خود و سنگین می آمد.  … کمی بعد از آدم هایی که هر چیزی، حتی قوطی خالی شامپو را نگه می داشتند، بیزار شدم. به خصوص وقتی به این فکر می کردم که خانم به محض این که به خانه ی جدیدش برود همه را دور می ریزد. / صفحه ۱۰۸

خروج از نسخه موبایل