بازنشر

وقتی کارگر اثاث کشی شدم…

بالاخره یه روی قشنگ حرف می زنم نوشته دیوید سداریس، ترجمه پیمان خاکسار
نشر چشمه، چاپ چهارم زمستان ۱۳۹۳، ۲۳۳ صفحه، ۱۴۵۰۰ تومان

بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم
بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم

وقتی کارگر اثاث کشی شدم…

بلند کردن وسایل سنگین باعث می شد احساس مرد بودن کنم. … همه فکر می کردند چون ما اثاث کش ایم، خنگ هم هستیم. علاوه بر خرزور و احمق بودن، در نظرشان خطرناک هم بودیم. … کم کم داشتم عوض می شدم. دیگر از آدم هایی که زیاد کتاب داشتند، بدم می آمد. خصلتی که قبلا قابل ستایش بود، حالا به نظرم یک کار متظاهرانه ی بی خود و سنگین می آمد.  … کمی بعد از آدم هایی که هر چیزی، حتی قوطی خالی شامپو را نگه می داشتند، بیزار شدم. به خصوص وقتی به این فکر می کردم که خانم به محض این که به خانه ی جدیدش برود همه را دور می ریزد. / صفحه ۱۰۸

مهدی صالح پور

مهدی صالح‌پور هستم. حدود پانزده سال وبلاگ نوشتم، دوازده سال خبرنگاری کردم، ده سال در تلویزیون نوشتم، در حال نگارش نخستین کتابم هستم. تجربه کارگردانی و تهیه‌کنندگی در تلویزیون دارم. این روزها مدیر مجموعه تولید محتوای شنیداری قناری هستم و در حوزه کتاب و کتاب صوتی فعالیت می‌کنم. خوشحالم که اینجا، میم‌صاد آنلاین، خانه امن مجازی من را دنبال می‌کنید...

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا