جوانترین خادم حرم رضوی: اگر بخواهید اتفاق میافتد

- از روز اولی که لباس پوشیدید و وارد حریم حرم رضوی شدید برایمان تعریف میکنید؟
روز اول حس وصف ناپذیری دارد. من هر چقدر هم که صحبت بکنم نمیتوانم آن حس را انتقال بدهم. شما یک نفر را با حرکاتش و با شور و حالش میتوانید ببینید که چه حسی دارد اما نمیتوانید با کلام احساسش را بیان کنید. از طرفی حس خوشحالی و غرور است؛ این تمایز نسبت به زائرین و همچنین نزدیکی به امام هشتم و انتساب به حرم مطهر رضوی، حال خوبی دارد. وقتی این مراحل طی میشود و لباس فرم میپوشید و نشان آستان قدس را دریافت میکنید؛ نسبت متفاوتی با امام(ع) پیدا میکنید. از طرفی ترس هم دارد. شما نزدیک شدهاید و این نزدیک شدن وظایفی را بهعهده شما میگذارد و توقعاتی ایجاد میکند که اگر نتوانید آنها را اجرا کنید، کار سخت میشود.
- چطور؟ برای این کار باید آمادگی روحی خاصی داشته باشیم؟
من خودم را میگویم؛ باید روح انسان آمادگی پذیرش شرایط را داشته باشد. من اگر در همان درخواستهای اول، روحم را آماده میکردم و از خود حضرت امامرضا(ع) نوکری حرم را خواسته بودم، شاید همان روز وارد مجموعه میشدم. اگر دلم را آماده میکردم، دیگر نیاز نبود چند سال منتظر بمانم… هر چند که من نسبتا خیلی سریع خدمت امام هشتم رسیدم و پذیرفته شدم. البته این را هم باید بگویم که این خدمت، خدمت زوری و اجباری نیست. باید از ته دل با رضایت قلبی وارد شد. هر کس خارج از مجموعه آستان، شغل و کار خودش را دارد و حضورش در حرم، دلی است. هر ۸ روز، یک ۲۴ساعت به حرم میآید و در باقی اوقات، به زندگی و شغل خودش میپردازد. این زمان کوتاه که خدمت میکنیم، جسمانی نیست، روحانی است. فرد باید با قلبش در خدمت حرم قرار بگیرد.
- این قرابت به امامرضا(ع) چه تأثیری بر زندگی شخصی شما داشته است؟
اگر کسی بخواهد به زور و از روی اجبار به امام(ع) خدمت کند، نه میتواند جواب زوار را بدهد یا راهنمایی کند و نه میتواند شرایط را تحمل کند. اینکه بگویی «ای بابا، دوباره نوبت من شد و خستهام و حال ندارم» کار را خراب میکند. چون کسی، آدم را مجبور نمیکند که بخواهد خادم حرم رضوی باشد. آن موقع دیگر حضورش به درد خودش هم نمیخورد. اگر با رضایت قلبی حضور داشته باشیم، در اوقاتی که سرمان خلوتتر میشود و میخواهیم با حضرت درد دل و راز و نیاز کنیم، عموما گره از مشکلاتمان راحتتر باز میشود.
- شما هم مثل بقیه مشهدیها، از کودکی آرزوی خدمت در حرم امام هشتم را داشتید یا اینکه بعد از اتفاق خاصی درخواست خودتان را ثبت کردید؟
هم عمو و هم دایی من حدود ۱۵ سال کفشدار حرم بودهاند. من هر وقت این بزرگواران را میدیدم، حسرت میخوردم و آرزو میکردم که من هم بتوانم به زائرین کمک کنم. بعد از ازدواج، از آنجا که پدرخانم من هم دربان حرم رضوی بود، شرایط خادمی را کامل پیدا کرده بودم. دوست داشتم که خادم حرم بشوم. این علاقه و عطش در من به مرور زمان بیشتر شد تا اینکه تصمیم گرفتم درخواست خودم برای خادمی امامرضا(ع) را بنویسم و تقدیم آستان قدس کنم.
- و این پروسه چقدر طول کشید؟
۴ یا ۵ بار نامه و فرم درخواست را ثبت کردم و نمیدانم کدام درخواستم کارگر شد. نخستین بار در ۲۰ سالگی درخواست خودم را ثبت کردم و قریب به ۵ سال در انتظار بودم. از آنجا که افراد زمان زیادی منتظر میمانند، به لطف خدا کمتر در لیست انتظار ماندم.
- سیستم ثبت درخواست و پذیرش به چه شکل است؟ چگونه افراد پذیرفته میشود؟
سیستم پذیرش درخواستها اینگونه است که از روز ثبت درخواست تا پذیرش، مدتی به تحقیقات و بررسیها و روال اداری کار میگذرد اما من به نسبت خیلی سریع این روال را طی کردم. حتما خواست خود حضرت بوده که من اینقدر سریع بتوانم در آستانشان خدمت کنم.
- هنوز هم جوانترین خادم حرم رضوی هستید؟
زمانی که اواخر سال۸۸ وارد مجموعه خدام امامرضا(ع) شدم، جوانترین خادم حرم بودم اما الان فکر میکنم بعد از ۶ سال، کسانی جوانتر از من به این مجموعه وارد شدهاند و دیگر این عنوان را ندارم. هر چند جوانترین بودن یا نبودن، تأثیری در روند حضورم نداشته و ندارد.
- اتفاق ویژهای در این ۶ سالی که خادم حرم بودهاید، برایتان افتاده که در ذهنتان مانده باشد؟
مورد برجستهای که برایم همیشه ماندگار شده نخستین سفرم به کربلا بود. البته فکر میکنم مثل داستان ورودم به جامعه خدام رضوی، انگار هنوز از ته دل نخواسته بودم. چند سال پیش بود که یکیدو هفته حال و هوای حسینی پیدا کرده بودم و همسرم هم خیلی اصرار داشت تا برویم و لیاقت حضور در محضر ارباب پیدا کنیم. به محض اینکه نخستین کشیک حرم، پشت پنجره فولاد شدم از حضرت سفر کربلا خواستم و جالب آنجاست که همان شب، سفر جور شد و بنده خدایی تماس گرفت و ما چند روز بعد عازم شدیم. خیلی از الطاف حضرت امامرضا(ع) به مردم و خدام، همینطور است. اگر از ته دل بخواهید، اتفاق میافتد.
- در زندگی شخصیتان هم از این حضور نزدیک به حضرت، استفاده کامل کردهاید؟
موارد زیادی برای همه مردم، نه فقط خدام حرم و نه فقط مردم مشهد که برای همه مسلمانان پیش میآید که از حضور امامرضا(ع) استفاده کنند. همه مشهدیها اگر حواسشان باشد و یادشان باشد، وقتی مشکلی در زندگی پیدا کنند به حرم میروند و عرض حاجت میکنند و دیگر نیازی نیست پیش فرد دیگری بروند و مشکلشان حل میشود.
- صادقانه بگویید؛ تا حالا در کشیکها، از این کار و از مردم خسته نشدهاید؟
خستگی فیزیکی خیلی اوقات بهوجود میآید. ما دربان هستیم و در صحنهای متبرک امامرضا(ع) جلوی دربها، وقتی زائر نیاز به راهنمایی و کمک داشته باشد، ۳ساعت و بیشتر میایستیم و خستگی فیزیکی زیاد پیش میآید. شاید پا درد و کمر درد هم بهوجود بیاید اما خستگی روحی را حداقل من هیچوقت تجربه نکردهام؛ البته بستگی به حال آدم دارد اما وقتی به زوار حرم خدمت میکنید، حال خوبی به شما دست میدهد و تمام خستگیها از تن به در میرود.
- حضور در حرم برایتان عادی نشده؟ هنوز انگیزه روز اول را دارید و با شور و اشتیاق حضور پیدا میکنید؟
سال۱۳۸۸شب شهادت حضرت زهرا(س) روز اولی که مشرف شدم، ایوان ساعتِ صحن آزادی بودم. معاون کشیک که سرکشی میکرد، خداقوت گفت و پرسید چه حالی داری؟ گفتم خوبم و پر از شور و شوق برای خدمت به زوار؛ گفت اگر توانستی حالی که امشب داری تا هر وقت که میآیی حفظ کنی، برد کردهای. اگر حالت کمکم عادی شود و یادت برود که کجایی و برای رفع تکلیف بیایی و بیانگیزه باشی، ضرر کردهای. من سعی کردم به نصیحت آن بزرگوار گوش کنم و همواره مثل روز اول با اشتیاق خدمت کنم.
- با مردم راحت هستید؟ چطور با زائرینی که از راه دور میآیند ارتباط برقرار میکنید؟
من خیلی سعی میکنم با زواری که حوصله حرف زدن دارند، ارتباط برقرار کنم و رفاقت ایجاد کنم. شاید بعضی از خادمین حرم که سن بالاتری دارند شرایط وقت گذاشتن برای مردم را نداشته باشند اما من سعی میکنم از جوانی و از حوصله داشتنم استفاده کنم و تا جایی که میشود همراه مردم باشم و این حس دوستی و رفاقت برقرار شود و در راه ارتباط با آنها خرجش کنم و اگر سؤالی هست، اگر نیاز به صحبت هست، حضور داشته باشم. هر چند که چنین وظیفهای برای خادمین تعریف نشده و یک مسئله شخصی است. سعی میکنیم وارد حریم خصوصی کسی نشویم اما اگر کسی بخواهد در حرم گوش شنوایی برای درددلها داشته باشد، کافی است و سعی میکنیم از این فرصت دریغ نکنیم.
- بهعنوان سؤال آخر؛ تا به حال شده که این شرایط ویژه، جلوی شما را برای یک اشتباه بگیرد؟
زیاد پیش میآید. شاید مردم عادی ندانند اما خانواده و محل کارم که میدانند من خادم حرم هستم. همین نگاه ویژهای که دوستان و آشنایان نسبت به من دارند باعث میشود که احساس کنم این اتفاق، هدیهای است که حضرت به من داده و همین که اسم خادم روی ما هست و لباس خاص داریم، باعث نگاه متفاوت مردم به ما و تفاوت نگرش خودمان بهخودمان میشود و باعث میشود نسبت به خیلی از غفلتها و اشتباهات بیشتر حواسمان جمع باشد.