تو مملکت ما به هر کس که گرگ نباشه ساده میگن. دقیقا مصداق همون آهنگ “اختلاف” خواننده رپ: هیچکس، که “اینجا جنگله، بخور تا خورده نشی!” یا مصداق تیکه کلام فرخ توی مسافران که میگه “نخوری، میخورنت”!
بنا بر محاسبات خودم و آنالیز رفتاری دور و بری هام(!)، من یه آدم ساده ام، چون:
چون توی هر زمان و مکانی، دقیقا همون آدمی ام که هستم.
چون همیشه دقیقا همون حرفی رو می زنم که توی دلمه.
چون همیشه طوری رفتار می کنم که بدون هیچ سیاستی، دقیقا رفتار خودم هست.
چون همیشه احساسات درونی ام از ظاهرم کاملا مشخص میشه!
چون همیشه کسی که بهم توهین می کنه، جوابی جز سکوت نمی گیره.
چون هیچ وقت برای چیزهای الکی با کسی درگیر نمی شم و از حقم می گذرم.
چون همیشه توی تصادفات کوچیک، این منم که از طرف مقابل عذرخواهی میکنم و قضیه رو تموم می کنم.
چون توی هیچ صفی، دنبال سریع تر جلو رفتن نیستم.
چون همیشه توی رودروایسی می مونم و به خواسته طرف مقابل احترام می گذارم.
چون همیشه توی جمع، برای از زیر کار فرار کردن، خودم رو پنهون نمی کنم.
چون همیشه توی هر کاری سعی می کنم حداقل، وظیفه خودم رو انجام بدم.
چون…
چون به هزار و یک دلیل دیگه که گفتن اشون هیچ فایده ای نداره… من یه ساده ام و این مملکت و این شهر و این دوره و زمونه، من رو نمی طلبه و مثل تمام افراد ساده ی دنیا، همیشه بازنده، من ام…
پ.ن اول:
تو همون بودی که من خوابش رو دیدم
تو همونی که می خوام براش بمیرم
تو همون فرشته ای، از جنس آدم
تو واسم نشونه از، خدای عالم
تو همونی
که تو خنده هام شریکی…
توی درد و غصه هام
واسم طبیبی…
تو همون رویای پاکی
که توی شب های من بود
تو یه قطره از خدایی…
خدایی…
پ.ن بعدی:
غیبت کردن چه حالی میده! بعد از سه سال که همیشه، تمام کلاس ها رو بدون هیچ غیبت الکی ای رفتم، این سومین غیبت الکی دو هفته اخیرمه!
پ.ن میانه:
مثل اینکه قرار نیست چاوشی و یگانه و صادقی، آلبوم هاشون رو منتشر کنن… مثل چند ماه گذشته همچنان با تک آهنگ های متوسط رو به بالا، روزمون رو شب می کنیم. مثل همین پ.ن اول که آهنگی از “امیر کریمی و مهران فهمیمی” هستش!
پ.ن ماقبل آخر:
دیگه تحمل ناراحتی، بغض همیشگی، بیقراری و عصبانیت مردم این شهر رو ندارم. خسته شدم از بس خوشبین بودم و همه چیز بدتر شد و از بس “اندکی صبر سحر نزدیک است” گفتم و همه جا تاریک تر شد…
پ.ن آخر:
خدا جون… امید هیچکس رو نا امید نکن…